شايد اين قضاوت در نگاه اول، دور از انتظار به نظر آيد كه ملاقات هفته گذشته جمعي از نمايندگان فراكسيون اقليت مجلس شوراي اسلامي با آقاي خاتمي را مصداق بارز و بي چون و چراي پشت پا زدن به رأي مردم و حركتي خيانت گونه در همنوايي و همراهي با ستون پنجم دشمنان بيروني ملت تلقي كنيم. اين برداشت اگرچه تلخ و ناگوار است ولي متاسفانه واقعيت دارد و شواهد و اسناد موجود كه چرخه اي بيرون از خواست و نظر ما دارند، حكايتي غير از اين ندارند. واكنش برخي از اين نمايندگان درباره چرايي ديدار خويش با خاتمي نيز نشانه هاي قابل دركي از شرمندگي پنهان و يا پشيماني آنان دارد كه اميد است اگر ندانسته دست به اين جرم بزرگ آلوده اند، با توبه اي آميخته به شجاعت، از ادامه آن دست بردارند و آراي مردم را كه با اميد فداكاري آنان در راه اسلام و ملت و نظام فراهم آمده، به پاي ستون پنجم شناخته شده دشمنان بيروني نريزند... و در اين باره گفتني هايي هست؛
1- خيانت خاتمي و ايفاي نقش ستون پنجم براي مثلث آمريكا، اسرائيل و انگليس، فقط يك «احتمال»، «برداشت تصادفي» و يا تصوري در حد و اندازه «حدس» و «گمان» نيست، بلكه اسناد فراوان و غيرقابل انكاري از وطن فروشي و خيانت وي حكايت مي كند و كيهان تاكنون به نمونه هاي فراواني از اين اسناد با ذكر منبع و مأخذ اشاره كرده است. گفتني است كه هيچيك از اسناد ارائه شده در كيهان، از شمار اسناد محرمانه، طبقه بندي شده و «سري» نبوده و نيست، بلكه تمامي آنها اسناد و مدارك آشكاري است كه دسترسي به آنها با توجه به آدرس و مأخذي كه طي چند سال اخير در كيهان به آن استناد شده، براي همگان امكان پذير است. به عنوان مثال، يكي از اين اسناد كه خاتمي با دستپاچگي و به گونه اي ناشيانه آن را تكذيب كرده است- و اين خود نشان آگاهي وي از خيانتي است كه مرتكب شده- ماجراي دو بار ملاقات پنهان وي با جرج سوروس، صهيونيست معروف آمريكايي و مشهور به پدر كودتاهاي مخملي است. خاتمي در اين ملاقات ها، دستورالعمل و فرمول -به زعم خود- استحاله داخلي و انجام كودتاي مخملي با كليدواژه و اسم رمز «تقلب در انتخابات» را دريافت مي كند. نكته در خور توجه آن كه كيهان ماهها قبل از فتنه 88 به اين ملاقات ها و برخي از مباحث رد و بدل شده در آن با استناد به منابع آشكار اشاره كرده و نسبت به آن هشدار داده بود. اين نكته نيز گفتني است كه اطلاع رساني هشدار دهنده كيهان درباره ملاقات خاتمي با جرج سوروس پيش از فتنه 88 و يكسال قبل از بازداشت كيان تاجبخش و عطريانفر و اعتراف آنها به انجام اين ملاقات ها بود.
اين فقط يك نمونه است و از نمونه هاي ديگر، نظير اجراي بي كم وكاست و مو به موي فرمول ديكته شده «مايكل لدين» از سوي خاتمي كه پيشنهاد برگزاري «رفراندوم» در جريان فتنه 88 از جمله آنهاست و بعد از افشاگري كيهان، مايكل لدين بدون آن كه اين دستورپذيري خاتمي را انكار كند، در مصاحبه با روزنامه آمريكايي نيويورك تايمز، تلاش كرد، ابعاد و موضوع آن را بي ارتباط با فتنه 88 قلمداد نمايد.
خاتمي و موسوي در جريان فتنه 88 به طور آشكار و بدون كمترين پرده پوشي يا انكار، با بهايي ها، سلطنت طلبان، منافقين، ماركسيست ها و تمامي گروه ها و جريانات تروريستي و مخالف اسلام و نظام ائتلاف كرده بودند. آنها مطابق اسناد موجود، نسخه كودتاي مخملي و برگرفته از صهيونيست ها نظير جرج سوروس، جين شارپ، مايكل لدين و... را دنبال مي كردند. مثلث آمريكا، اسرائيل و انگليس، با صراحت از سران فتنه حمايت مالي، تبليغاتي و تداركاتي داشتند. تا آنجا كه شيمون پرز از آنها با عنوان «بزرگترين سرمايه اسرائيل در ايران» ياد كرد، نتانياهو، آنان را سربازان اسرائيل ناميد كه به نمايندگي از رژيم صهيونيستي با جمهوري اسلامي ايران درگير شده اند، اوباما، حمايت از فتنه گران را يكي از اصلي ترين محورهاي استراتژيك آمريكا براي مقابله با اسلام و نهضت هاي اسلامي ناميد. فتنه گران روز عاشورا، آشكارا به ساحت مقدس حضرت امام حسين عليه السلام اهانت كردند، وجود مبارك حضرت صاحب الزمان (عج) را نفي كردند، مسجد را به آتش كشيدند، روز قدس به نفع اسرائيل شعار دادند، روز 13 آبان، به حمايت از آمريكا عربده كشيدند و... آيا اين همه زشتي و پلشتي نفرت انگيز و مقابله آشكار با اسلام و انقلاب و ائمه اطهار(ع) و مردم مسلمان و... قابل انكار است؟ ... و دهها و صدها نمونه ديگر از اين دست خيانت ها كه خاتمي و موسوي مرتكب شده اند و فقط فهرست آن مصداق مثنوي هفتاد من كاغذ است كه در اين وجيزه نمي گنجد.
2- اكنون بايد از نمايندگان فراكسيون اقليت مجلس كه با خاتمي ديدار كرده اند پرسيد؛ آيا شما از اينهمه جنايت و خيانت بي خبر بوده ايد؟ اين نمونه ها از جمله اعترافات عوامل دستگير شده فتنه نيست كه توهم «فشار زندان»!! را دستاويز انكار آن قرار دهيد. اگر از اين همه وطن فروشي و خيانت آشكار خاتمي بي خبر بوده ايد كه بدون تعارف و پرده پوشي شايسته نمايندگي ملت نيستيد و اگر از اين جنايات باخبر بوده ايد- كه بوده ايد- چرا به آستان بوسي ستون پنجم نشان دار آمريكا، اسرائيل و انگليس رفته ايد؟ و از اين آستان بوسي چه منظوري داشته ايد؟
واژه «آستان بوسي» از آن روي به كار گرفته شده كه شما آقايان مطابق آنچه در سايت اختصاصي خود آورده ايد، به نصيحت و هشدار نزد خاتمي نرفته ايد، بلكه «مريد»گونه به ديدار «مراد»! رفته بوديد و گوش جان به ترجمان طوطي وار خاتمي از توهم پراكني و دروغ بافي دشمنان بيروني و تابلودار سپرده بوديد. آيا غير از اين است؟!
3- آيا طرح اين پرسش از نمايندگان فراكسيون اقليت مجلس - آن عده كه به ديدار خاتمي رفته اند- منطقي نيست كه ديدارتان با خاتمي- به گونه اي كه خود شرح داده ايد- با ديدار احتمالي شما با جرج سوروس و جين شارپ و ريچارد رورتي و مايكل لدين و... چه تفاوتي دارد؟! مگر نه اين كه به گواهي اسناد ياد شده، خاتمي زبان اين مهره هاي نشان دار بيگانه را به كام گرفته و دستورالعمل آنها را در گام دارد؟!
راستي! اگر خيانت هاي خاتمي كه به گوشه اي از آن اشاره شد را انكار مي كنيد- كه نمي توانيد انكار كنيد- چرا از وي درباره ملاقاتش با جرج سوروس صهيونيست سؤال نكرديد؟ چرا نظر وي را نسبت به اظهارات صريح نتانياهو، شيمون پرز، اوباما و... كه خاتمي و هوادارانش را بزرگترين سرمايه اسرائيل ناميده بودند، جويا نشديد؟! آيا نبايد از او مي پرسيديد كه چرا در جريان فتنه 88 با منافقين و بهايي ها و سلطنت طلب ها و ماركسيست ها مرزبندي نكرده و در مقابل اعلام حمايت هاي پي در پي اين جرثومه هاي فساد و تباهي كمترين واكنشي نشان نداده است؟! اين در حالي است كه همگان شاهد بوده و شاهديم كه اگر في المثل، فلان كارمند جزء فلان اداره عليه خاتمي سخني بر زبان آورد و يا در فلان نشريه دانشجويي از او گلايه اي شود، بلافاصله خبرنگار سايت «كلمه» و يا «پارلمان نيوز» را فرا مي خواند و پاسخ به انتقادكننده را وظيفه ملي!! خود مي داند!
4- آقايان نماينده فراكسيون اقليت، شما سال ها در جبهه موسوم به اصلاحات حضور داشته ايد و از كم و كيف ماجراهاي آن باخبريد. آيا سفر ريچارد رورتي عضو ارشد سازمان «سيا» به ايران در سال 1383 و جلسات متعدد وي با گروه هاي مدعي اصلاحات را انكار مي كنيد؟ درباره سفر جان كين، عضو برجسته و استراليايي تبار MI6 انگليس به ايران در پاييز 1378- پس از حوادث 18 تيرماه- و نشست هاي وي با برخي از اعضاي مركزيت گروه هاي ياد شده چه مي فرمائيد؟ آيا آقاي «تموتي گارتن اش» از رهبران صهيونيست هاي مقيم انگليس را نمي شناسيد و آيا از سفر وي به ايران در شهريورماه 1384 و ملاقات هاي او با دوستانتان بي خبريد؟! و...
به قول حافظ؛
اي كوته آستينان! تا كي درازدستي؟!
5- «عقب نشيني با حفظ تابلو» يكي از محورهاي اصلي فرمول مشترك جين شارپ، ريچارد رورتي و جرج سوروس در كودتاهاي مخملي است. مطابق اين فرمول در صورت شكست كودتاي مخملي، يكي از شخصيت هاي شناخته شده كودتا- بخوانيد سران فتنه- ماموريت حفظ حضور خود در عرصه سياسي كشور را برعهده مي گيرد. نكته درخور توجه در اين فرمول، آن است كه فتنه گر ياد شده نبايد تابلوي اصلي فتنه را پائين بكشد، چرا كه در اين حالت، بدنه همراهي كننده- در اينجا، منافقين، بهايي ها، سلطنت طلب ها و...- از پائين آوردن تابلو سرخورده مي شوند و آمادگي و روحيه خود را براي همراهي در فتنه هاي بعدي از دست مي دهند! اكنون به اظهارات خاتمي در ديدار با فراكسيون اقليت مجلس توجه كنيد؛ او ضمن آن كه ترجيع بند بازگشت به عرصه را به تلويح و تصريح تكرار مي كند از هرگونه مرزبندي با دشمنان بيروني- آمريكا، اسرائيل و انگليس- و دنباله هاي آنها خودداري مي كند.
و بالاخره اميد است، آن عده از نمايندگان فراكسيون اقليت مجلس كه با خاتمي ديدار داشته اند، ندانسته و ناخواسته به اين جرم بزرگ تن داده باشند و البته در هر دو صورت «آگاهانه يا ناخودآگاه و خواسته يا ناخواسته» آنچه در آن ترديدي نيست، اين كه شوراي نگهبان مطابق نص صريح قانون، حق تاييد صلاحيت آنها را براي ورود دوباره به خانه ملت ندارد. خدمت به مردم- اگر آقايان در پي آن هستند- كه منحصر به نمايندگي مجلس نيست! هست؟!
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
یکشنبه 10,نوامبر,2024